معنی کج، معوج شده، کنایهامیز، چرخیدن، پیچ خوردن، خم , کردن، دهن کجی کردن، به اطراف چرخاندن، اریب شدن, معنی کج، معوج شده، کنایهامیز، چرخیدن، پیچ خوردن، خم پ کردن، دهن کجی کردن، به اطراف چرخاندن، اریب شدن, معنی l[، kum[ abi، ljاdiاkdx، ]codbj، /d] omcbj، ok , lcbj، bij l[d lcbj، fi اzcاt ]coاjbj، اcdf abj, معنی اصطلاح کج، معوج شده، کنایهامیز، چرخیدن، پیچ خوردن، خم , کردن، دهن کجی کردن، به اطراف چرخاندن، اریب شدن, معادل کج، معوج شده، کنایهامیز، چرخیدن، پیچ خوردن، خم , کردن، دهن کجی کردن، به اطراف چرخاندن، اریب شدن, کج، معوج شده، کنایهامیز، چرخیدن، پیچ خوردن، خم , کردن، دهن کجی کردن، به اطراف چرخاندن، اریب شدن چی میشه؟, کج، معوج شده، کنایهامیز، چرخیدن، پیچ خوردن، خم , کردن، دهن کجی کردن، به اطراف چرخاندن، اریب شدن یعنی چی؟, کج، معوج شده، کنایهامیز، چرخیدن، پیچ خوردن، خم , کردن، دهن کجی کردن، به اطراف چرخاندن، اریب شدن synonym, کج، معوج شده، کنایهامیز، چرخیدن، پیچ خوردن، خم , کردن، دهن کجی کردن، به اطراف چرخاندن، اریب شدن definition,